محمد محمد ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

روزهای زندگی من

خداحافظ هیش هیش

سلام محمد کوچولوی من که حالا آقا شدی این پست و در حالی برات می نویسم که تقریبا 1 هفته ای میشه که پسرم آقا شده خوشگل مامانی تو از زمان تولدت تا 1 هفته پیش غیر از 3,4 ماه اول زندگیت فقط شیر مامانی رو میخوردی و این قدر وابسته بودی که حتی شیر پاستوریزه هم به هیچ عنوان حتی طعم دارشم نمیخوردی ,عزیزم این اواخر به حدی به خوردن شیر وابسته شده بودی که نه خوب غذا می خوردی و نه خودت و نه مامانی رو تو مهمونی و خونه راحت میذاشتی طوری که مثل یه نوزاد هر نیم ساعت میخواستی شیر بخوریو حتی شبا هم هر 1 ساعت بیدار میشدی چون خوب غذا نمیخوردی که خودت و سیر کنی بالاخره عزیزم مامانی هفته پیش تصمیم گرفت گل پسرشو از شیر بگیره و بر خلاف تصور همه که فکر م...
11 مهر 1390

این روزا

سلام آقا کوچولو عزیزم نمیدونی چه قدر دلم برا گذشته ها که تند تند وبلاگتو آپ می کردم تنگ شده اون موقع ها نوشتن تو وبلاگت نه تنها برام یه سر گرمی بود بلکه آرومم می کرد و از نوشتن برای تو که همه زندگی منی لذت میبردم عزیزم تقریبا 3 هفته ای میشه از اومدن و مستقر شدنمون تو مشهد می گذره و تو حسابی از این نقل و انتقال کیف میکنی دیگه به خونه و محیط جدیدمون عادت کردی ,قبلا طبقه بالای خونه مامانی رو که حالا ما توش میشینیم رو به عنوان خونمون به رسمیت نمیشناختی و همش دوست داشتی بری پایین اما حالا فهمیدی که اینجا خونه جدیدته و تازه بعضی وقتا بقیه رو هم که میان بالا بیرون میکنی و درو از روشون میبندی (فکر کنم یخت خیلی زود باز شده و خود...
10 مهر 1390
1